خب الان در حقیقت باید میومدم و براتون از درخت های دانشکده خوابگاه و اندک ترم بازی های ما سال اولی ها در محوطه ی دانشگاه براتون تعریف میکردم اما چرخ گردون طوری چرخید که من ترم اول دانشگاهم رو توی اتاقم سپری می کنم.

فرایند ثبت نام استرس زا بود همه چیز رو چندبار چک میکردم تا اینکه ح یاداوری کرد بخاطر چهارتا کارنامه و اینها کسی رو از دانشگاه اخراج نمیکنن و من بالاخره با گرفتن قول های چندباره ازش که اگه اخراج شدم خودت میبریم اکسفورد :))  راضی شدم که رها کنم.

بعد از مرحله ثبت نام منتظر بودم که ببینم واحد های این ترمم چطوری ان (هنوز این کلمات واقعا برام غریب ان) و دیدم که چهار تا درس سه واحدی ادبیات ریاضی و شیمی و فیزیک رو قراره بخونم.

استاد شیمی واقعا خشن و بی اعصابه استاد فیزیک واقعا تمایلم به خودزنی رو زیاد میکنه و استاد ادبیاتم دوس داشتنیه اما استاد ریاضیات صبور ترین و باحوصله ترین ادمی هست که باهاش روبه رو شدم.

درکل دانشگاه جای بامزه ای به نظر میرسه و از ته دل امیدوارم زودترحضوری بشه .